مهرنازمهرناز، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

نفس مامان مهرناز

زرشک چینی

گل مامان 15 مهرماه رفتیم روستا پیش مامان بزرگ و بابابزرگت.  فصل جمع کردن زرشک هاست دیگه دخملم تو هم کمک می کردی ببین........... ...
18 مهر 1390

خونه خاله

اواخر شهریور رفتیم خونه خاله سمیه اولش خیلی شیطونی کردی بعد دیدیم سرت گرم شد و رفتی تو اتاق صدات در نمی یاد!!!!!!!! وقتی اومدیم تو اتاق دیدیم خانوم خانوما رفته روی پاتختی واسه اینکه لامپ چراغ خواب رو بگیری  اینم عکست . (این پست رو به درخواست خاله سمیه گذاشتم هاااااااااا  )   ...
18 مهر 1390

سرفه

تازه خانوم گلم امروز یعنی نهم مهرماه یاد گرفتی خودت رو لوس کنی الکی سرفه می کنی تا مامان نازت رو بکشه.  بوس کردن هم امروز یاد گرفتی هااااااااااااا خودمونیم فعال شدی           ...
10 مهر 1390

راه رفتن

سلام جوجه مامان بیستم شهریور (٩ ماه و ٣ روز ) یاد گرفتی قدم بر می داری البته فقط چند قدم راه می ری و بعدش می افتی آخی نازی...... ...
10 مهر 1390

تاب تاب

اول شهريور داشتيم مي رفتيم خونه عمه اعظم وقتي از كنار پارك رد شديم و تاب رو ديدي گفتي تاب تاب ....... اون وقت باباجون رو تو رودربايستي گذاشتي و رفتيم كلي تاب بازي كردي (آخه باباسراج اولين بار بود كه تاب تاب گفتن رو مي شنيد )          ...
10 شهريور 1390

دندون

ماماني يادم رفت برات بنويسم هشتم ارديبهشت 1390  در حاليكه فقط 4 ماه و 21 روزت بود اولين دندونت از بالا دراومد قربونت برم الهي من و بابايي يه عالمه ذوق كرديم تا امروز كه دارم برات مي نويسم 6 تا دندون خوشكل داري  4 تا از بالا و 2 تا موشي هم از پايين ...
10 شهريور 1390

کویر نوردی

25 فروردین ماه سال 1390 در حالی که فقط 4 ماه و 8 روزت بودی رفتیم کویر نوردی... کویر همت آباد قاین (خراسان جنوبی) و رکورد زدی مامان شدی  کوچکترین کویرنورد ایران   اینم عکس های کویر نوردی دخملم خیلی ناز داری مامانی ...
4 شهريور 1390

شرکت بابا

الهی فدات شم یه روز با بابایی رفته بودی شرکت وقتی بابا اومد دیدم اونجا صندلی مخصوص داشتی ببین.............. ...
4 شهريور 1390